رسيده ام به قلب پاييز و ناگهان باورم نمي شود كه همچنان بي تو در اين جهان پرسه مي زنم.
روزها رفت و سالها گذشت،ساعتها،ثانيه ها تكرار شدند اما باز روياي داشتن تو به حقيقت نپيوست.
روزي كه به دنيا اومدي بارون ميومد ولي ابري تو آسمون نبود،فرشته ها بودن كه گريه مي كردن چون يكي از اونها كم شده بود.
روزي كه گفتي منتظر باش رفتي و تنها شدم و گريستم،اما اكنون تنها نيستم انتظار با من است و هر دو با هم مي گرييم.
روش دوست داشتن هر چيز اين است كه بداني ممكن است آن را از دست دهي.
روي ديوار نوشتم باون پاكش كرد،برات نامه نوشتم پستچي گمش كرد،روي برگ گل نوشتم آفتاب خشكش كرد،حالا روي سنگ مي نويسم شايد باقي بماند.......دوستت دارم.
ادامه مطلب
|