پس كدامين لحظه مي بارد به حجم بو دنم؟!
باز برگي،مثل هر شب عاشق و دلتنگ توست.
    
و من اكنون چه غريبم اينجا!!مثل يك قطره آب،مثل يك تكه ابر،مثل احساس درختي كه دلش سوخته است و چه سخت است در اينجا ماندن.
    
باز هم در روياي من تصويري از چشمان توست باز امشب چشمهاي خسته ام مهمان توست.
    
اي عشق پاك من هميشه مست،من تو را آسان نياوردم به دست.بارها،كودك احساس من؛زير بارانهاي اشك من نشست من تو را آسان نياوردم بدست.
    
نظرات شما عزیزان:
|